سنگسار در آزربايجان
اخيرا جمهوري
اسلامي ايران پس از ده سال وقفه، شخصي را (جعفر كياني) در شهر تاكستان آزربايجان
سنگسار نمود. جالب توجه است كه نخستين سنگسار اين جمهوري شيعه و فارس در سال ١٣٥٨ باز
در شهر آزربايجاني «ااردبيل» بوده است. در واقع جمهوري فارس-شيعي در عمر كوتاه خود
بيش از ٧٥ در صد از سنگسارهاي خود را در آزربايجان جنوبي انجام داده و بيش از ٨٠
در صد سنگسار شوندگان در كل ايران نيز ترك بوده اند.
تمركز سنگسارهاي
جمهوري اسلامي در آزربايجان و ترك بودن اكثريت سنگسار شوندگان را مي توان از جوانب
بسيار مطالعه كرد. از جمله اينكه سبك زندگي اي كه جمهوري اسلامي فارس-شيعي در صدد
تحميل آن بر ملل ساكن در ايران است، بيشترين تضاد را با فرهنگ،
سنن و نحوه زندگي سنتا سكولار تركان و آزربايجان كه مهد مدرنيته در ايران است دارد.
گروهي نيز سنگسار اخير و اعدام چندين تن با جرثقيل در ملاء عام در تبريز پايتخت آزربايجان و مهد انقلابات را زهر چشم دادن
به خلق ترك و ترساندن آنها از بلند نمودن صداي اعتراض براي احقاق حقوق ملي خود دانسته اند. اين احتمالات وجود دارند و شايسته بررسي اند، اما
ما در اينجا به جاي بررسي اين جوانب، در صدد اشاره به نكته ديگري مي باشيم و آن
سكوت و بي تفاوتي حيرت آور و سوال برانگيز فعالان، تشكيلات سياسي و انجمنهاي حقوق
بشري آزربايجان در مورد نقض صريح حقوق بشري و ملي تركان و آزربايجانيان توسط جمهوري
اسلامي و با سنگسارهاي فاجعه آميز و ضدانساني است. تاكنون حتي يك گزارش جامع در
باره تركان سنگسار شده در ايران و يا سنگسارهاي اجرا شده توسط جمهوري اسلامي ايران
در آزربايجان جنوبي، نه از سوي گروههاي حقوق بشري ترك و آزربايجاني و نه از سوي
تشكيلات سياسي آنها تهيه نشده است.
اين بي
تفاوتي مي تواند ناشي از دلايل زير باشد:
١- بسياري از
فعالان و تشكيلات فرهنگي و سياسي آزربايجاني، حتي به ظاهر تندروترين و افراطي ترين
آنها كه خواهان استقلال آزربايجان جنوبي اند، درك درستي از اراضي اين آزربايجان
جنوبي مورد ادعاي خود ندارند. اينان كه به ظاهر دشمن خوني شونيسم فارس، جريانات پان
ايرانيستي و دولت بنيادگرا و فارسگراي ايرانند، در تعريف حدود و ثغور آزربايجان عينا
مانند همان شونيسم فارس، جريانات پان ايرانيستي و دولت بنيادگرا و فارسگراي جمهوري
اسلامي ايران، تقسيمات اداري دولتي را ملاك خود قرار مي دهند و آزربايجان را منحصر
به دو استان آزربايجان غربي و شرقي دانسته و عينا مانند آنها ديگر بخشهاي تركنشين
شمال غرب كشور واقع در استانهاي اردبيل، زنجان، گيلان، كردستان، قزوين، مركزي،
تهران، قم و كرمانشاه را خارج از آزربايجان مي دانند. اين دسته كه ظاهرا با حرارت
تمام از آزربايجان ناميده شدن مناطق شمال ارس در تاريخ، تعلق مناطق ارمني نشين در
جمهوري آزربايجان و يا كردنشين در جنوب استان آزربايجان غربي به آزربايجان دفاع مي
كنند، خود در عمل از آزربايجان ناميدن بيش از دو سوم از سرزمين ترك نشين و آزربايجاني
در شمال غرب كشور طفره رفته، تعلق اين سرزمينها به آزربايجان را با نوشته ها و
برخوردهاي خود منكر شده و عملا دو سوم خاك آزربايجان جنوبي را بي سر و صدا به قوم گويا
اشغالگر فارس پيشكش مي كنند. طبيعي است همچو جريانات منحرفي فاجعه سنگسار در استان
قزوين را نيز غير مربوط به آزربايجان دانسته و خود را موظف به موضعگيري در باره
آنها ندانند.
٢- بسياري از
فعالان و تشكيلات آزربايجاني به ويژه انجمنهاي مربوط به حقوق بشر، دركي نادرست از حقوق بشر دارند. اينها
صرفا حقوق زباني تركان آزربايجان را حقوق بشر قلمداد كرده و خود را موظف به دفاع
از كساني آنهم منحصرا افرادي با تمايلات مليتگرايانه مي دانند كه به سبب فعاليت در
باره حقوق زباني تحت فشار و تضييق جمهوري اسلامي قرار گرفته اند. طبيعي است كه در
سايتها و گزارشات اين گونه فعالان سطحي نگر و انجمنهاي ناآشنا با روح حقوق بشر،
خبر و انعكاسي از تضييق حقوق گوناگون مردم آزربايجان و ملت ترك در سراسر ايران از
طرف دولت جمهوري اسلامي ايران، از جمله حقوق معوقه زنان؛ حق زندگي و مجازاتهاي
غيرانساني مانند اعدام، سنگسار، قطع عضو؛ تضييق حقوق تركان منسوب به گروههاي اعتقادي
علوي (قزلباش، اهل حق)، جعفري (از جمله شيعيان غيرمعتقد به ولايت فقيه)، بهائيان در
آزربايجان و غير آن؛ تضييق حق تجمع و تشكل مردم و گروههاي اجتماعي و مبارزات صنفي
كارگران و معلمان آزربايجان و ترك در سراسر ايران، حق انتخاب كردن و انتخاب شدن و
... نمي توان يافت. حال آنكه تضييق همين حقوق از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران در
مناطق كردنشين با دقت و جزئيات فراوان و به طور مداوم در سايتها و گزارشات فعالان
و تشكيلات سياسي و انجمنهاي حقوق بشري كردي در ايران و خارج آن منعكس مي شود و به
درستي به عنوان سركوب خلق كرد و كردستان شرقي به جهانيان و مراكز ذيصلاح عرضه مي
گردد.
٣- بسياري از
فعالان ترك و تشكيلات سياسي آزربايجان، درك و نگرشي بسيار نادرست و سطحي از
سياستهاي استعماري و آسيميلاسيونيست دولت جمهوري اسلامي داشته، اين سياستها را صرفا
در اعمال محدوديتهاي زباني خلاصه مي كنند و از وجوه و ابعاد ديگر سياستهاي
استعماري و آسيميلاسيونيست دولت جمهوري اسلامي غافل اند. حال آنكه دائره سياست هاي
آسيميلاسيونيست دولت جمهوري اسلامي و مستعمره سازي آزربايجان جنوبي بسيار وسيعتر
از تضييقات زباني صرف بوده محدود به آن نيست و همه ابعاد اجتماعي، فرهنگي، سياسي،
اقتصادي، ديني و جز آن را شامل مي شود. به عنوان مثال:
الف- تحميل
حجاب و اكنون لباس ملي براي زنان تحت نام «طرح عفاف» و «پوشش ملي زنان ايراني»،
علاوه بر تحديد آزاديهاي فردي زنان در انتخاب پوشش در كل ايران، سياستي است كه
مستقيما هويت ملي زنان ترك در سراسر ايران كثيرالمله را نشانه گرفته است. چرا كه
لباس سنتي زنان ترك از اساسي ترين مولفه هاي هويتي اين خلق است و از ميان بردن آن
با حجاب اسلامي و يا چادر كه پوششي فارسي-زرتشتي است، مترادف با حمله به هويت تركي
و آسيميلاسيون و فارسسازي خلق ترك مي باشد. تحميل «حجاب اسلامي» و «چادر زرتشتي-فارسي»
به زنان ملل ساكن در ايران به مقصد كم رنگ كردن رنگارنگي و تشخص ملي ملل ساكن در
ايران كه هر كدام طبق سنن و فرهنگ و تاريخ خود سليقه و سبك خاصي در انتخاب پوشاك
داشته و داراي لباسهاي ملي ويژه اي هستند، انجام مي گيرد و به همين دليل نيز در
ضديت آشكار با فرهنگ و هويت ملي ترك و آزربايجان است. تحميل و ترويج حجاب اسلامي و
چادر زرتشتي -فارسي در آزربايجان، ديگر مناطق ملي ترك نشين و يا ميان تركان پراكنده
در سراسر ايران، در مراكز دولتي، موسسات آموزشي و كوچه و خيابان در سراسر مناطق
ترك نشين ايران همواره از طرف تمام فعالان سياسي و حقوق بشري آزربايجان، علاوه بر
نقض آزاديهاي فردي در انتخاب پوشش، ميبايد به عنوان سياستهاي فارسسازي ملت ترك نيز
تعقيب، منعكس و محكوم شود.
ب- «ايجاد
حوزه هاي علميه شيعه امامي» در شهرهاي آزربايجان و ديگر مناطق ترك نشين، تحميل بدعت
«ولايت فقيه»، گماردن «نمايندگان ولايت فقيه» از مركز-فارسستان در اين شهرها و
مناطق، «دادگاههاي ويژه روحانيت» وابسته به مركز، حتي تبليغ «شيعه امامي» كه تفسير
فارسي شيعه دوازده امامي متشرعه است، آموزش اين مذهب فارسي در مدارس ترك و
آزربايجان و تدريس آن در كتب تعليمات ديني مدارس در شهرهاي ترك نشين و آزربايجان
مي بايست به عنوان يكي از اساسي ترين سياستهاي آسيميلاسيون و فارسسازي و مستعمره
نمودن آزربايجان تلقي شود. شيعه امامي، ولايت فقيه و .... همه در ضديت كامل با
هويت ملي خلق ترك و آزربايجان و درك سنتي مردمان ترك از اسلام و يا اسلام تركي
اند. هر اقدامي براي تبليغ و ترويج شيعه امامي و ولايت فقيه در آزربايجان و ديگر
مناطق ترك نشين ايران، از جمله وابستگي تحقيرآميز «حوزه هاي علميه» تربيت روحاني در
آزربايجان به مراكز شيعي فارسستان و تدريس شيعه امامي در كتب درسي و مدارس مي بايد
از سوي فعالان سياسي و انجمنهاي حقوق بشري آزربايجان مستقيما به عنوان اقدامي ضد
ترك و ضد آزربايجاني از سوي دولت تعقيب، منعكس و محكوم شود. تاثير ترويج شيعه
امامي فارسي در آزربايجان و ميان ملت ترك بويژه عشاير و روستائيان بر نابودي فرهنگ
و هويت ملي ترك و آزربايجان، بسيار مخربتر و مهلكتر از ترويج زبان تحميلي و
استعماري فارسي در ميان خلق ترك و آزربايجان است.
ج- «دولت
ديني» در تضاد با سنت دولتمداري تركي قرار دارد. در ميان بيش از دويست دولت و
امپراتوري تركي در تاريخ هرگز هيچ دولت تركي تحت سيطره مقامات «روحاني» و صنف خادمان
دين نبوده است، زمامداران ترك يا با دستگاه روحاني كه تحت كنترلشان بوده به مدارا
رفتار كرده اند (مانند برخي شاهان صفوي و قاجار) و يا آشكارا به سركوب آن پرداخته
اند (مانند نادرشاه و محمد شاه قاجار) و يا مانند دوره ايلخانان و احمد شاه قاجار
بيطرفي مطلق ديني را مراعات نموده اند، اما به همه حال دولت ترك هميشه فوق دستگاه
ديني و مستقل و جدا از آن بوده است. هر زمان نيز كه در يك دولت ترك، قدرت و نفوذ
روحانيون و خادمان دين افزايش يافته (مانند برخي دوره هاي صفوي و عثماني)، به همان
نسبت خصلت تركي و هويت ملي تركي آن دولت به سرعت از ميان رفته است. بنابراين صرف
وجود و حاكميت دولتي ديني در آزربايجان، آنهم دولتي غير آزربايجاني و مدافع مذهب
فارسي شيعه امامي، وضعيتي برضد هويت ملي ترك و آزربايجاني، غيرمشروع و تحميلي است،
چه برسد به اجرائات اين دولت فارس و غير آزربايجاني بر اساس شيعه امامي فارسي در
آزربايجان ترك مانند سنگسار، اعدام و قصاص زنان و مردان آزربايجاني و ترك.
٤- تقديم نمودن
تصويري دگماتيك،
سطحي، انعطاف ناپذير، متعصب، خشن، بدوي و غير انساني از اسلام، رفتاري ويژه كاست
روحانيون شيعه امامي فارسي است. اين تصوير در ضديت مطلق با درك اسلام نخبگان ترك و
نيز اسلام مردمي ترك قرار دارد. اسلام نخبگان ترك و اسلام مردمي تركي كه بهترين
نمونه آنرا به ترتيب در اسلام شمس تبريزي-مولاناي رومي و عشاير ايلات ترك شاهسئوه ن و قاشقاي، افشار و .... مي توان ديد، همواره
بر محور تساهل، تسامح و دوستي و محبت و سنن ملي تركي قرار داشته است. وضعيت در سطح
دولتي نيز اين چنين بوده، چنانچه در تمام دوره حكومت ٧٠٠ ساله امپراتوري ترك عثماني،
مجازات سنگسار شرعي تنها يكبار در سال ١٦٧٩ اجرا و زن متاهلي (همسر قواف عبدالله
چلبي آقسارايي) به جرم همخوابي با مردي يهودي رجم شده است. پس از آن، اين حكم غيرانساني
براي هميشه تعطيل گرديده است. بنابراين، هر گونه مجازات خشن و غيرانساني كه به نام
شرع از سوي جمهوري اسلامي در داخل مرزهاي آزربايجان جنوبي و همچنين ديگر نقاط ترك
نشين ايران و حتي در مورد تك تك شهروندان ترك ايراني اجرا شود، مي بايست به عنوان
تخريب ويژگيهاي رفتاري و آزاديهاي ديني-مذهبي تركان و آزربايجان از سوي دولت
جمهوري اسلامي و بر عليه درك سنتي و مردمي خلق ترك از اسلام تلقي شده از سوي
فعالان سياسي و انجمنهاي حقوق بشري آزربايجاني و تركي محكوم شوند.
٥-
گروهي از فعالان سياسي و فرهنگي ترك و آزربايجاني اساسا مشكلي با حكم اعدام،
سنگسار و يا ديگر احكام غيرانساني فقه شيعه امامي و حتي دولت ديني ندارند. اين
گروه هر چند از جهت زباني داراي خود آگاهي و شعور ملي اند و اين شعور ملي همه روزه
در حال گسترش، تعميق و افزايش است و به درستي سياستهاي آسيميلاسيونيست و فارسسازي
جمهوري اسلامي را نقد كرده به چالش مي كشند، اما در عين حال از آنجائيكه به اسلام
شيعي امامي كه تفسيري فارسي از شيعه دوازده امامي (در مقابل جعفري و يا تفسير تركي
شيعه دوازده امامي متشرعه) است قائل اند، از جهت ديني و مذهبي مي بايست به عنوان تركان
فارس شده تلقي گردند. اين افراد هرچند در آغاز خوش نيت و پاكدل باشند، در نهايت
مانند نمونه هاي سيد جمال الدين اسدآبادي، مهدي بازرگان، محمد حنيف نژاد، مصطفي چمران،
مهدي باكري، محمد تقي جعفري، مير حسين موسوي و صدها ترك مذهبي امامي شده ديگر، در
دراز مدت به جاده صاف كن استعمار فارسستان در آزربايجان و فارسسازي ديني و اعتقادي
ملت ترك تبديل شده و خواهند شد. از اينرو با جريانات سياسي ترك و آزربايجاني معتقد
به شيعه امامي مي بايست با احتياط برخورد نموده و آنها را مبلغ مذهب ملي فارسها
يعني شيعه امامي و فارسيگري - اقلا از جنبه مذهبي- در ميان تركان ايران و
آزربايجان دانست. اين افراد و جريانات مي بايست درك كنند كه نمي توان از يك سو
سياستهاي زباني قوميتگرايان فارس و دولت جمهوري اسلامي يعني تحميل زبان فارسي و
دشمني با زبان تركي را تنقيد كرد و از سوي ديگر سياستهاي ديني قوميتگرايان فارس و
دولت جمهوري اسلامي يعني تبليغ شيعه امامي فارسي در ميان ملت ترك و ترويج انديشه
منحط اختلاط دين و دولت و ريشه كن كردن اسلام مردمي تركي و سكولاريسم را مدافعه نمود.
بنابراين:
1. انديشه
و نهاد دولت ديني، بر ضد سنت دولتمداري تركي و تاريخ آزربايجان است،
2. مذهب
شيعه امامي فارسي و همه تفرعات بدعت آميز آن مانند ولايت فقيه و .... در ضديت با
فرهنگ و هويت ملي ترك، اسلام تركي و تفسير تركي شيعه دوازده امامي متشرعه يعني
مذهب جعفري قرار دارد،
3. ترويج
شيعه امامي فارسي و اجراي احكام فقهي آن در آزربايجان، از اساسي ترين مولفه هاي
فارسسازي ملت ترك و مستعمره ساختن آزربايجان توسط دولت ايران است،
4. اجراي
احكام شريعت در آزربايجان مي بايست به عنوان اقدام آگاهانه دولت ايران براي تخريب
و زدودن سنت ديرينه سكولاريسم خلق ترك و آزربايجان تلقي شود،
5. ترويج
فرهنگ خشونت، انتقام، تعصب، كينه توزي و بدويت به اسم شريعت و با انجام مجازاتهاي
غيرانساني، در ضديت كامل با سنن و فرهنگ مردمي خلق ترك و اسلام تركي كه بر محور
محبت و دوستي است قرار دارد،
6. احكام
سنگسار، اعدام، قصاص، ديه و .... كه اهانت به نوع بشرند، در اسلام مردمي ترك كه بر
اساس مدارا، تساهل و تسامح مذهبي شكل گرفته جائي ندارد،
7. اجراي
مجازاتهاي دهشت انگيز و ضدانساني مانند سنگسار، اعدامهاي خياباني و قطع عضو و
انجام آنها در ملا عام، حتي انعكاس آنها در رسانه ها مي بايد به عنوان سياست ترور
دولتي براي در هم شكستن حس غرور ملي و انگيزه مقاومت ملت ترك بر عليه دولت جمهوري
اسلامي فارسي تقلي شود،
8. دولت
ديني، شيعه امامي سازي خلق ترك، اجراي احكام شريعت، تفسير بدوي از اسلام،
مجازاتهاي دهشت انگيز غير انساني، تبليغ فرهنگ خشونت و ..... همه در تناقض با روند
مدني شدن، تجدد و توسعه آزربايجان جنوبي است،
با توجه به
آنچه گفته شد انتظار ميرود فعالان فرهنگي، تشكيلات سياسي و انجمنهاي حقوق بشري ترك
و آزربايجاني بويژه در خارج، با تجديد نظري اساسي در اصول نارسا و معيارهاي تنگي
كه به عنوان تضييق حقوق ملي و انساني ملت ترك و آزربايجان از سوي دولت جمهوري
اسلامي براي خود تعريف نموده اند، موارد بسيار مشخصي مانند سنگسارها، اعدامهاي
خياباني قطع عضو، شلاق زدنها و .... در آزربايجان را نيز در جرگه آن اصول و
معيارها داخل كرده، آنها را متماديا در گزارشات و سايتهاي خود منعكس نموده و با
رساترين وجه ممكن به اين اخلال و تضييق حقوق ملي و انساني تركان و آزربايجانيان
اعتراض كرده و آنها را محكوم كنند
توركجهميزده قادين
و اركهك آيريمچيليغي ايله جينسييهتچيليك، قاوراملار و اؤرنهكلهر+سؤزلوك
مئهران باهارلي
٢٠١١
سؤزوموز
ديل و گرچهكلييين
قارشيليقلي ائتگيلهشيمي
دوشونجه و دونياني
آلقيلاييش ايله داورانيشلاريميز ديلله بيچيملهندييي كيمي، ديلين اؤزو ده
بونلاردان سورهكلي اولاراق ائتگيلهنمهكدهدير. گرچهكليك دورمادان ديلي ائتگيلهيير
و ديل ده آراليقسيز يئني گرچهكليك يارادير. باشقا بير دئييشله ديل هم وار اولان
گرچهكلهري يانسيدير، هم ده بئيينده يئني و باشقا گرچهكلييين اولوشومونا قاتقيدا
بولونور. بوندان دولايي ديلين دهييشمهسي، گرچهكلييين دهييشمهسي دئمهك
اولدوغو كيمي، گرچهكليك دهييشينجه ده ديل دهييشميش اولور.
ديل قونوسو
فئمينيزم چاليشمالاريندا اؤزونه مركهزي بير يئر ائدينميشدير. توپلوملارين هر
آلانيندا و بو آرادا گلهنهكلهر، بوتهم (دين)، ياسالار، اورتال (مئدييا)،
گؤركسؤزده (ادهبيياتدا)، اولدوغو كيمي، ديلده ده قادينا قارشي آيريمچيليق واردير.
قادين، ديل آراجيليغي ايله ده آيريمچيليغا اوغراييپ باسقي آلتيندا توتولور. حتتا
ديل، قادينا قارشي آتااركيل بير دوشونگهنين (ايدئولوژينين) گوجلو آراجينا چئوريلهبيلهر.
بير توپلومون ديلي
اينجهلهنهرهك، او توپلومون جينسييهتلهره باخيشلاري، اونلارا بيچديكلهري
اويناملار (روللار)، گوج داغيليمي و توپلومون اؤن يارقيليلاري گؤزلهملهنهبيلهر.
ديلدهكي دئييملهر بو قونودا چوخ اؤنهملي ايپ اوجو و قايناغي اولوشدورورلار.
اريل (موذهككهر) ديل، اركهيي نورم اولاراق آلير و قاديني گؤرونمهز قيلير.
بونون دا اؤتهسينده، وار اولان ديل دوزهني (سيستئمي)، گؤركسؤز، آتاآناسؤزلهري،
آرقو، سؤيوشلهر، گونلوك قونوشما ديلي و اورتال آراجيليغي ايله قادين و اونون
ائشئيليييني (جينسهلليييني) آشاغيلايير، قادينين گوجون (مجبوري) اويناملارا
(روللارا) سوخور. اريل ديل قادينا قارشي سالديرقان بير ديلدير.
ديل تكجه بيزيم
نئجه دوشوندويوموزو يانسيتمايير، عئيني آندا او بيزيم نئجه دوشوندويوموزه بيچيم ده
وئرير. ديل اوزهريندهكي اركهك حاكيمييهتي يالنيز دوشونجهني دئييل، گرچهكلييي
ده بيچيملهنديرير. بونون ديلدهملي (منطيقلي) سونوجو اولاراق، ديلي دئنهتلهمهك
(كونترول ائتمهك)، دوشونجهلهري ده دئنهتلهمهكدير. قادينلاري آشاغيلايان و
سيليكلهشديرهن دئگي (كليمه) و يا دئييملهرين سورهكلي اولاراق قوللانيلماسي،
قادينلارين گرچهكدهن ده آشاغيليق و سيليك اولدوغو وارساييم و اينانجيني بئيينلهرده
يئرلهشديرير. بو دا زامانلا آيريمچي و جينسييهتچي توپلوملارين يارانماسييلا
سونوجلانير. بوندان دولايي ائشئيچي (جينسييهتچي- سئكسيست) بير ديل، تؤزلو
(راديكال) بير بيچيمده آريتلاناراق يئنيدهن ياپيلانديريلمالي و گرهكيرسه يئني
دريم (تئرمين) و دئگيلهر (كليمهلهر) تؤرهديلهرهك جينسييهتلهر آچيسيندان
يانسيز (نؤتر) و قاپساييجي (اينكولوسيو) بير ديل دورومونا گتيريلمهليدير.
ائشئيچي (جينسييهتچي)
ديللهر و اكينجلهر (كولتورلهر)
اينگيليزجه و بير
نئچه ديل ايستيثنا اولماق اوزهره، هيند آوروپا ديل اوغوشو (عاييلهسي)، هابئله
سامي ديللهري ديل بيلگيسي آچيسيندان جينسييهتچيديرلهر. اورال آلتاي ديللهري
ايسه ديل بيلگيسي آچيسيندان دئييل، آنجاق سؤزجوك، دئييم و آتاآناسؤزلهري يؤنلهريندهن
جينسييهتچيديرلهر. آلتاي ديللهريندهن اولان توركجه اوچونجو شخص تكيل آديليندا
(ضميرينده) ديشي و اركهك اوچون آيري سؤزجوكلهر يوخدور و بونلارين هر ايكيسي تك
"او" آديلي ايله آنلاتيلير. بو ندهنله توركجه، ديل بيلگيسي آچيسيندان
جينسييهتچي ديللهر آراسيندا ساييلماز.
توركجهنين ديل
بيلگيسي آچيسيندان جينسييهتچي اولماماسينا قارشين، تورك اكينجي (كولتورو) اؤزهلليكله
ايسلام بوتهمي (ديني) و تاجيك – دري – فارس دونياسييلا تانيشديقدان سونرا،
آتااركيل بير ياپييا يييه (صاحيب) اولموشدور. بو و باشقا بير سيرا ندهنلهردهن
دولايي، گونوموز توركجهسي جينسييهتچي و قاديني ايكينجيل گؤرهن اؤيهلهرله
(عونصورلارلا) دولودور.
آزهربايجان توركجهسينه
گلينجه، گؤزلهملهنهن ماراقلي بير اولقو داها واردير. او دا، جينسييهتچي ديلي
قوللانمادا ايكي آشيري يؤنهتگيل (سيياسي) اوج ساييلان كؤكدهن دينچي
ايسلامچيلارلا قاتي كومونيستلهر آراسيندا اؤنهملي بير فرقين اولماييشيدير.
بونلارين ايكيسي ده جينسييهتچي ديل قوللانما و بو آلاندا توتوچولوق و گلهنهكچيليك
باخيملاريندان بير بيرينه چوخ بنزهمهكدهديرلهر. اصلينده قوزئي آزهربايجان`ين
آشيري جينسييهتچي اولان رسمي-ادهبي ديلي آزهربايجانجانين بؤيوك اؤلچوده سوويئت
دؤنهمي كومونيست يؤنهتيمينين اورونو اولدوغو، بو آچيدان اولدوقجا آنلاملي بير
اولونتودور (فئنومئندير).
توركجهميزده قادين
و اركهك آيريمچيليغي و جينسييهتچي آنلاييشين يانسيمالاري
بو يازقادا (مقالهده)
آيرينتيلارا گيرمهدهن توركجهميزين جينسييهتچي بويوت و يؤنلهري و آرديندا
اونون جينسييهتچيليكدهن آرينماسينين نئچه يولونا دهيينميشهم. دوغالين (البهتته)
يئني ديل و يئني گرچهكليكلهر ياراتماق، اوزون و يوروجو بير سورهجدير. منيم
آماجيم دا بونلاري ياپماق دئييلدير. آماجيم بو قونويا ديققهتلهري چكمهك و
دويارليليق ياراتماق يولوندا ايلك آدديمي آتماقدير.
بو دوغرولتودا آزهربايجان
توركجهسينده جينسييهتچي آنلاتيملاري آشاغيدا توپارلاميشام. بونلاري نئچه بؤلومه
آييرماق اولار:
قاديني يوخ سايان و
گؤرمهز قيلان اريل آنلاتيملار (ايفادهلهر)
قاديني جينسهل بير
نسنه گؤستهرهن آنلاتيملار
قاديني اركهيين
صاحيب اولماسي و دئنهتلهمهسي گرهكهن بير نسنه گؤستهرهن آنلاتيملار
قاديني، عاغيل،
سئچيم و ذئوقلهري ايله جينسهلليييني كيچيمسهييپ آشاغيلايان آنلاتيملار
قاديني بللي
اويناملارا (روللارا) سوخان آنلاتيملار
قادين و اركهك
اوزهريندهن ايكيليكلهر سوناراق جينسييهتچيليك ياپان آنلاتيملار
قادين وورقوسو
ياپاراق قاديني اؤتهكيلهشديرهن آنلاتيملار
قاديني چئشيتلي
كيمليكلهره يانسيداراق جينسييهتچيليك ياپان آناتيملار
اركهك اوزهرينده
جينسييهتچيليك يارادان آنلاتيملار
اركهيي اوجالداراق
و اؤيهرهك جينسييهتچيليك ياپان آنلاتيملار
خيطاب ائتدييي
جينسييهت باخيميندان اريل اولان آنلاتيملار
و.س.
آدام (آدام
اؤلدورمه، آدام باشينا دوكتور، ....): قادين، كؤكهن اولاراق اركهيي آنلاتان (ايفاده
ائدهن) آدام كليمهسينين ايچينده يئر آلماييپ، اونون تانيمي ديشيندا قالماقدادير.
گونوموزده ايسه آدام كليمهسينين هم اينسان، هم اركهك آنلاميندا اولماسي، قادينين
وارليغيني سيليكلهشديرميش و يوخ سايميشدير.
آدام اولماق، آدام
كيمي، آدام يئرينه قويماق، آدام سايماق، آدام ائيلهمهك، ...: بو دئييملهرده اركهك آنلاميندا اولان آدام كليمهسي،
قادينين وارليغيني سيليكلهشديرميش و يوخ سايميشدير. بونا اك اولاراق بوراداكي
آدام`لي آنلاتيملارين هاميسي اولوملو آنلاملار ايچهرمهكده، اركهكلييي اؤيهرهك
اوجالديپ آلقيشلاماقدا و بو اوستون اؤزهلليكلهرين اركهكلهره عاييد اولدوغو
كيمي گيزلي آنلاملار داشيماقدادير.
اوغلو (اينسان
اوغلو، ...): بو كليمهنين
داشيديغي آچيق آنلام، قادينلاري دا ايچهرهجهك بيچيمده قوللانيلماسينا ايذين
وئرمهيير. بورادا دا قادينين سيليكلهشمهسي و يوخ ساييلماسي سؤز قونوسودور.
سوي آدلاردا –اوغلو
اكي: اوغلو ايله بيتهن
سوي آدلاري، اوغوشون (عاييلهنين) بوتون اوشاقلارينين اركهك اولدوقلاري و
آرالاريندا ديشي بير اوشاق اولماديغي ايزلهنيميني وئرير. بورادا قادينين گؤرمهزدهن
گلينمهسي و يوخ ساييلماسي سؤز قونوسودور.
آتا (آتايورد، آتا
ياديگاري، آتادان قالما، ..):
بونلار اسكي و بايري (باستان) اينسانلاري آنلاتماق اوچون ايشلهديلير. آنجاق گرچهكده
يالنيز اركهكلهري آنلاتير (ايفاده ائدير). بو آنلاتيملار قادينلاري گؤرمهزدهن
گلهن و يوخ سايان بير آنلاييشين يانسيتماسيدير.
آتالارسؤزو: بو دئييم، سانكي بوتون سؤيلهنهن و گئچميشدهن
گونوموزه گلهن سؤزلهري اركهكلهر سؤيلهميش، بو آلاندا نه وارسا هاميسيني اركهكلهر
اورهتميشدير و بونلارين اورتايا چيخاريلماسيندا قادينلارين هئچ بير اوينامي
اولماميشدير ايزلهنيمي يارادير. بو ديلدهم (منطيق)، قادينلارين يوخ ساييلماسي و
گؤرمهزدهن گلينمهسي يولو ايله جينسييهتچيليك ياپما اؤرنهييدير.
ار، اري: توركجهده ار سؤزو بوتونويله اركهك
آنلاميندادير. آنجاق اسكي زامانلاردان بري تورك كولتورونده اينسان آنلاميندا دا
قوللانيلميشدير. بو و اويماق آدلاريندا (خزهر، آغاج اري، ...) ار سؤزو كيتلهني
تمثيل ائدهر و بو كيتله يالنيز اركهكلهردهن اولوشور ايزلهنيمي يارادير. بو دا
قاديني يوخ سايان جينسييهتچي بير آنلاييشين ديله يانسيماسيدير.
سؤزون اري، ارهن
(ائولييا)، اردهم (فضيلهت):
اركهك آنلاميندا اولان ار كؤكوندهن ياپيلميش بو كيمي آنلاتيملاردا ار بؤلومو،
قاديني گؤرونمهز ياپير. آيريجا بو دئييم و دئگيلهر، اره اولوملو آنلاملار يوكلهيهرهك،
اركهيي اوجالديپ آلقيشلايير و بو مزييهتلهرين يالنيز اركهكلهره عاييد اولدوغو
گيزلي آنلاميني داشيماقدادير.
كيشيليك: بو كليمه كيشي اولما دورومو و كيشيجه داورانيش،
ايگيتليك آنلاملاريندادير. ايگيتليك آنلامي اركهيه اؤيگونون ديلسهل بير
يانسيماسيدير (كيشينين يايندا باش كسهرلهر، كيشي توپوردويونو يالاماز، كيشينين
سؤزو بير اولار، كيشي كيمي اول قورخاق اولما، كيشي كيمي سؤز وئر، ...)
كيشي غئيرهتلي
قادين: تورك آتاآناسؤزلهرينده
اوستون اؤزهلليكلهرين اركهكلهرين تكهلينده اولدوغو دوشونجهسي كؤكلو اولوپ، گئنيش
يئر آلماقدادير. او دنلي كي بير اينساني يوكسهلتمهك ايستهركهن اونو اركهيه،
آلچالتماق ايستهركهن ده قادينا بنزهتمهك گرهكلي و يئتهرليدير. كيشي غئيرهتلي
قادين اؤرنهيينده اولدوغو كيمي، بير سيرا اولوملو سانيلان صيفهتلهر قادينلارا
ايسناد ائديلهنده بيله، بو ايش اونلاري اركهكلهره بنزهدهرهك ياپيلير.
مردانه، نامرد،
جؤمهرد، مرد-ي مردانه، ...: فارسجادان آلينتي
اولاراق توركجهيه گيرهن بو كليمهلهر اؤزلهرينده تام بير اورتاچاغ جينسييهتچي
آنلاييشي يانسيديرلار. فارسجا مرد (ار) كليمهسينين كؤمهيي ايله ياپيلميش بو
دئييملهرين هاميسي، اركهيين اوستون اؤزهلليكلهريني وورقولايير. بو
آنلاتيملاردا اولوملو آنلام داشييان مرد بؤلومو، بو اؤزهلليكلهره صاحيب اولانلار
آراسيندا قاديني گؤرونمهز ياپماقدادير. بو دئييملهر آيريجا اركهيي اوجالديپ
آلقيشلاياراق، كيشيجه داورانيش، ايگيدليك و الي آچيقليق كيمي اوستونلوكلهرين،
يالنيز اركهكلهره عاييد اولدوغو گيزلي آنلاميني داشيماقداديرلار. بو كليمهلهر
اركهيه اؤيگونون ديلسهل يانسيماسي و اركهكلهري اوجالداراق ديلده جينسييهتچيليك
ياپمانين اؤرنهييديرلهر.
آروات: اسكي توركجهدهكي اوراقات كليمهسينين دهييشگهسي
اولان آروات كليمهسي، قادين آنلاميندا اولوپ، ار و يا كيشينين قارشيليغيدير.
آروات سؤزو ايلك باشدا يانسيز بير كليمه ايكهن داها سونرالار اونا اولومسوز
چاغريشيملار يوكلهنميش و قوللانيلماسي قاچينيلير اولموشدور. گونوموز توركجهسينده،
اؤزهلليكله قوزئي آزهربايجان و توركييهده آروات آشاغيلاما سؤزجويو اولاراق
گؤرولور و چكينيلمهسي گرهكهن، عاييب و آرقو بير كليمه دييه آلقيلانير. اويسا
اركهكلهر حاققيندا ايشلهديلهن ار و يا كيشي كليمهلهري بئله اولومسوز
آنلاملار داشيماماقداديرلار. بوگون آروات يئرينه داها نزاكهتلي و كيبار اولدوغو
سانيلان قادين و توركييهده بايان كليمهلهري قوللانيلماغا باشلاميشدير.
آروات كيمي
آغلاماق: قادينين ضعيف
اولدوغونو وورقولايير. بو كيمي آنلاتيملار گنهلده اركهكلهري آشاغيلاماق و كيچيك
دوشورمهك اوچون قوللانيلير. چونكو اريل جينسييهتچي ديلدهمينده (منطيقينده)
قادين و قادين كيمي اولماق، آشاغي و آلچاق اولماقلا ائشيتدير. بو دئييم، قادين و
اركهك روللاريني آييران، قاديني بللي بير رولا سوخان و قادينلاري آشاغيلايان
آنلاتيم اؤرنهييدير.
آرواد كيمي دير
دير، آرواد كيمي سؤز گزديرمهك، آروات كمي دالجا دانيشماق، ....: بو آنلاتيملار قاديني آشاغيلايان و بللي دوشوك
دوزئيلي و اولومسوز داورانيشلاري قادينلارا مال ائدهن آنلاتيملاردير. اويسا
ديليمزده (كيشي كيمي) دئييميني ايچهرهن آنلاتيملار، حاققيندا ايشلهديلهن شخصي
اؤيمهك و اوجالتماق اوچون قوللانيلير. اؤرنهيين (كيشي كيمي قادين) آنلاتيمي،
قادينين گوجلو و بئجهريكلي آنلاميندا اولوپ اؤيگونو بليرتمهكدهدير.
آروات حامامي: هامينين بيردهن دانيشماسي و چوخ گورولتولو يئر
آنلاميندادير. بورادا قادينلارين گرهكسيز، چوخ و يوكسهك سسله قونوشما ايماژي
ياراديلير. اويسا ديليميزده بو آنلامدا كيشي حامامي دئييمي يوخدور.
قيز: بو كليمهنين آنلاملاريندان بيري جينسهل
ايليشكيده بولونماميش ديشي و يا باكيرهدير. بورادا جينسهل ايليشكيده بولونموش و
يا بولونماميش ديشيلهر اوچون ايكي آيري كليمهنين وارليغي (قيز، قادين) گؤرولور.
اويسا اركهكلهر اوچون بئله بير آيريم يوخدور. بو ايفاده قاديني جينسهل بير نسنه
اولاراق سونان جينسييهتچي بير آنلاتيمدير.
قيز آلماق، قيز
وئرمهك، قيز ايستهمهك، آروات آلماق، اره وئرمهك: توركجهميزده بونلارين قارشيليغي اولاجاق اوغلان
آلماق، اوغلان وئرمهك، اوغلان ايستهمهك، قيزا وئرمهك، ... دئييملهري يوخدور.
بو دئييملهر، قيزين آلينيپ وئريلهن بير نسنه، دهييش توخوش ائديلهبيلير بير
آراج اولدوغونو گؤستهرير، قاديني اركهكلهر طرهفيندهن صاحيب اولونان بير نسنه
اولاراق سونور.
تورشاميش قيز،
ائوده قالميش قيز: بو كيمي دئييملهر
ايستهنيلمهيهن، يئيلهنمهيهن قيزلار اوچون ايشلهديلير. اويسا توركجهميزده
اركهكلهر اوچون بونلارين قارشيليغي يوخدور. چونكو تورك توپلومون گؤزونده سوباي
قالميش بير اركهيين آشاغيلاناسي و اوتانيلاجاق بير ياني يوخدور.
قيز قانديرماق، قيز
تاولاماق: بو ايكي دئييم اسكي
توركجهده قانديرماق (بيريني ياخشيجا و دويوروجو بيچيمده باشا سالماق) و تابلاماق
(راضي ائتمهك) آنلاملاريندا اولان مصدهرلهردهن ياپيلميشدير. آنجاق بو مصدهرلهر
بوگون ايلكين آنلاملاريني ايتيرهرهك آلداتماق آنلاميني قازانميشلاردير. بو
دورومدا، گونوموزدهكي قوللانيملاري قيزلاري جينسهل نسنه اولاراق و قولايجا
آلداتيلاجاق كيمسهلهر دييه تصوير ائتديييندهن دولايي، جينسييهتچي دئييملهردير.
قيز كيمي تئز
اينجييهن، بورجودان، ...: بو كيمي
قوللانيملار (قيز كيمي قورخاق، قيز كيمي بورجودورسان، تئز اينجييهن قيز كيمي
اولموسان، ...) گنهلده اركهكلهري كيچيمسهمهك و آشاغيلاماق اوچون قوللانيلان
آنلاتيملاردير. سانكي اركهكلهر اوچون آشاغيلانمانين يولو، قيز كيمي اولماق و
داورانماقدان گئچهر.
قيز كيمي تزه: بير نسنهني تانيملاماق اوچون قوللانيلان (قيز
كيمي ماشين آلميشام، قيز كيمي تپ تزه، ..) آنلامي، سؤزو ائديلهن نسنهنين ال دهيمهميش
و يئني اولوشودور. بو دئييم قادينين ديش گؤرونوشو و جينسهلليييني چاغريشديرير.
قادين اينجه
وارليقدير: قادينلار حاققيندا
سؤيلهنهن اينجه كيمي سؤزلهرين، ايلك باخيشدا اولوملو بير آنلام داشيديقلاري
دوشونولهبيلير. آنجاق بو آنلاتيمي قوللانان اركهكلهرين چوخو بئله بير سؤزون
اؤزلهرينين حاققيندا سؤيلهنمهسيني كسينليكله ايستهمهز.
ائو خانيمي، حايات
قاديني: بو آنلاتيملار
قادينلاري بللي روللارا سوخور و بو كيمليكلهرله قادينليق آراسيندا باغ قورور.
بوندان دولايي دا بو دئييملهرين اركهكلهر اوچون قارشيليغي يوخدور.
باجي: بير اركهك بير قادينا باجي دييه خطاب ائدهركهن،
اونا "من سنه باجيم گؤزويله باخيرام و سني قادين اولاراق گؤرمهييرهم"
دئميش اولور. بو دا قادينا باجي دييه خطاب ائدهن اركهيين گؤزونده قادينلارين
جينسهل بير نسنه اولدوقلاريني و اونون دا سؤزو گئدهن قادينا بير جينسهل نسنه
اولاراق باخديغيني، آنجاق بئله بير نيييهتي اولماديغيني آنلاتميش اولور.
آتا اوجاغي، دده
مالي، آتابابا قبريستانليغي، بابا ائوي: بو آنلاتيملار ائكونوميك گوجون آتادا و بابانين
ائوين صاحيبي و باشچيسي اولدوغو دوشونجهسينين سونوجودور. بونلار اورتاچاغدان
قالما قادينين يوخ ساييلما آنلاييشينين ديلده يانسيمالاريدير.
دئولهت آدامي، ايش
آدامي، ...: بو كيمي آنلاتيملار
قادينين ايش دونياسي، ائكونومي، يؤنهتگي (سيياسهت) كيمي بللي آلانلارينن ديشيندا
اولدوغو و دوغا يا دا اويناميندان (رولوندان) دولايي بو آلانلاردا يئر
آلاماياجاغيني ايچهرير. اك اولاراق، بو آلانلارين اركهك آلانلاري اولدوغو و
گوجون تكجه اركهيين الينده اولابيلهجهيينه وورقو ياپير.
آتابهيليك قورومو،
طريقهت ددهسي، بير دوشونجهنين باباسي، بهي بالاسي يئرده قالماز، ...: بو كيمي آنلاتيملار قادينلارين اؤتهيين (تاريخين)
ايچينده گؤرمهزدهن گليندييي و يوخ ساييلديقلاريني قانيتلايير.
رفيقه، موعهلليمه،
شاعيره، رققاصه، آكتريس، ...:
بو آنلاتيملار داها چوخ قوزئي آزهربايجان`ين توغرالي (رسمي) و گؤركول (ادهبي)
ديلينده ايشلهكديرلهر. چوخو عرهبجهدهن آلينما بو سؤزجوكلهر، توركجهده يئري
اولماماسينا قارشين، ايلگيلي آلانلاري اريل و ديشيل دييه ايكييه آييراراق جينسييهتچيليك
ياپير. بو كليمهلهر قادينلارين ايلگيلي آلانلاردا اولماسينين آز گؤرولور يا دا
ماراقلي اولدوغو ايزلهنيميني اويانديرير.
قادين تاجيرلهري؛
قوجا، قادين، اوشاق دئمهدهن؛ ....: بو كيمي دئييملهر قادينلارين اركهكلهره گؤره
ايكينجيلليك و ضعيفليييني ايما ائدير.
آنا اورهيي،
آناليق وورقوسو، ...: بونلار قادين و
اركهك روللاريني آييراراق جينسييهتچيليك يارادان آنلاتيملاردير. گونئي و قوزئي
آزهربايجاندا ايسلام دينچي و كومونيست گؤركسؤزون (ادهبيياتين) قادينين آناليق
گؤرهوينه وورقو ياپماسي، بو دوشونگهلهرين (ايدئولوژيلهرين) باخيشينا اويقون
اولاراق، بونلارين قادينين اصلي ايشي و اؤزهلليكلهري اولدوغو دوشونجهسيني يئرلهشديرمهك
ايستهمهلهري ايله ايلگيليدير.
وفالي قادين، آنا
باجي ناموسو، عيففهتلي آروات:
بو آنلاتيملار قاديني ان اوج بيچيمده جينسهل بير نسنه اولاراق گؤستهرهن،
بونلارين آچيغا وورولماسينين ايسه عاييب اولدوغونو سؤيلهيهن آنلاتيملاردير. بو
كيمي آنلاتيملار، اونلاري قوللانانلارين اؤزهلليكله ايسلامچي دينچي و كومونيست
ادهبيياتين قادينين جينسهلليييني آشيري درهجهده اؤنهمسهديييني گؤستهرير.
قادين حاقلاري: بو كيمي آنلاتيملار، ديشيليك و قادينا وورقو
ياپاراق اونو اؤتهكيلهشديرير.
قارداش اؤلكه،
قارداش شههر، ههيه قارداش، ...:
بو كيمي آنلاتيملار خطاب ائتديكلهري جينسييهت باخيميندان اريلديرلهر.
شاختا بابا: يانسيز بير كليمه يئرينه سئوويئت آزهربايجانيندا
روسجادان دوغرودان چئويري يولويلا آلينان بو اريل كليمهنين (توركمهنيستاندا آياز
بابا، تاتاريستاندا قيش باباي، اؤزبهكيستاندا قار بابا، توركييهده نوئل بابا)،
او دؤنهم كومونيست يؤنهتيمده ديلده جينسييهتچي آنلاييشين وارليغينين قانيتي
اولاراق دهيهرلهنديريلميشدير.
قوجالماق، قاريماق: اسكي توركجهده ياشلانماق قارشيليغيندا بو ايكي كليمه
وار ايدي. بو دوروم، قادين و اركهك اوزهريندهن ايكيليك سوناراق ديلده جينسييهتچيلييين
اؤرنهيي ايدي. بوگون قاريماق مصدهري اونوتولاراق يئريني بؤيوك اؤلچوده هر ايكي
جينس اوچون ايشلهديلهن قوجالماق مصدهرينه بيراخميشدير. ايلك باشدا يالنيز اركهكلهر
اوچون ايشلهديلهن قوجالماق`ين بوگون قادينلار اوچون ده ايشلهديلمهسي، ديلده
قادينلارين وارليغيني گؤرمهزدهن گلمه و سيليكلهشديرمهنين اؤرنهييدير.
آرواتباز، قادين
پرهست: بو كيمي
آنلاتيملار قاديني اركهكلهرجه ائيلهنمهك اوچون قوللانيلان جينسهل بير نسنه
اولاراق گؤستهرير.
يوسما، جيندا،
قحبه: قادينلارين جينسهللييني
اؤنه چيخاردان، اونلاري بللي اولومسوز روللارا ايتهن بو كيمي آنلاتيملارين اركهك
قارشيليقلاري يوخدور. قادينلارا اؤزگو اولان بو دئگيلهر، آشاغيلاما آماجلي سؤيوش
اولاراق دا قوللانيلير.
سؤيوشلهر (اوغراش،
گيج ديللاق، م-سؤزو): توركجهميزده
سؤيوشلهرين اؤنهملي بير بؤلومو قادينلارا قارشي جينسييهتچيليك ايچهرير.
قادينلارين جينسهلليييني اؤنه چيخاردان و آلچاق سايان بو سؤيوشلهر، گنهلده اركهكلهري
آشاغيلاماق اوچون ايشلهديلير و قادينلارا وئريلهن روللار (اوغراش: آناسيني و يا
باجيسيني فاحيشه ائدهن آدام آنلاميندا) و يا قادينلارين گؤوده و جينسهل
اورقانلاري ايله ايلگيليدير (گيج ديللاق: حرهكهتلهريني بيلمهيهن، دانيشديغيني
ايتيرهن آدام آنلاميندا. يا دا م-سؤزو: بورادا قادين جينسهل اورقانينين آدي تك
باشينا سؤيوش اولاراق ايشلهديلير). بو كيمي سؤيوشلهر ان آشاغيليق و ان دهيهرسيز
ساييلاني گؤستهريرلهر.
س-سؤزو: توركجهده اركهك و قادينين جينسهل بيرلهشمهسي
آنلاميندا اولان مصدهر (س-سؤزو)، اركهيين جينسهل اورقانينين آديندان تؤرهميشدير.
قادين و اركهيين جينسهل بيرلهشمهسيني، اورتاقلاشا گرچهكلهشديريلهن بير
ائيلهم دئييل ده، يالنيز اركهيه باغلايان و قاديني يوخ سايان و گؤرمهزدهن گلهن
بو دئييم، بوتونويله و آشيري درهجهده جينسييهتچي بير آنلاييشدير. اويسا اؤرنهيين
ايگيليزجهده بو مصدهرين قارشيليغي اولان ف-سؤزو، اركهيين جينسهل اورقاني
آديندان ياپيلماميشدير و ايكي جينس آچيسيندان يانسيز و قاپساييجيدير. ذاتهن
توركجهده جينسهل ائيلهمله ايلگيلي وار اولان كليمهلهرين هاميسينا ياخيني،
اركهك دهييشگهسيدير (وارييانتيدير) و بونلارين قادين قارشيليغي يوخدور. اؤرنهيين
ماستورباسييونون آزهربايجان توركجهسينده نئچه اركهك دهييشگهسي واركهن،
بونلارين قادين دهييشگهسي يوخدور. س-سؤزونون –دير`لي بيچيمي، آيريجا سؤيوش
اولاراق دا قوللانيلير. اركيل جينسييهتچي آنلاييشين بوارادكي ديلدهيي
(ايستيدلالي) بئلهدير: سئكس ائيلهمينده قادين ائديلگهن اولاندير. بير اركهيين
سئكس ائيلهمينده قادين قونوموندا اولماسي، اؤلومله ائشيتدير.
جينسييهتچي
آنلاييشلي بير نئچه آتاآناسؤزو:
گئچمه نامهرد
كؤپروسوندهن، قوي آپارسين سئل سني:
بورادا اركهيين ايگيتجه داورانيش، باهاديرليق و الي آچيقليق كيمي اوستون اؤزهلليكلهري
وورقولانير. بو آتاآناسؤزو اركهيي اوجالديپ آلقيشلاياراق، سؤزو ائديلهن مزييهتلهرين
يالنيز اركهكلهره عاييد اولدوغو، مرد اولمايانين (نامهردلهرين و بو آرادا
قادينلارين) بئله اوستون اؤزهلليكلهره يييه اولاماياجاغي گيزلي آنلاميني
داشيماقدادير. قاديني گؤرونمهز قيلان بو كيمي دئييملهر، اركهيه اؤيگونون ديلسهل
يانسيماسي و اركهكلهري اوجالداراق ديلده جينسييهتچيليك ياپمانين اؤرنهييدير.
-آروات سؤزونه
باخان آرواتدان دا اسكيكدير؛ آروادين ياخشيسينا دا لعنهت، پيسينه ده؛ ...:
بورادا قادينلار كؤتو و اكسيك وارليقلار اولاراق گؤستهريلير؛ قادين، عاغلي و
داورانيشي آشاغيلانير.
-ار آتاني ائل
آتار، ار توتاني ائل توتار: بورادا قادينين
تكجه ائش اولاراق، او دا يالنيز ارينه اويماسي و اونون طرهفيندهن قبول گؤرمهسي
دوروموندا توپلومدا دهيهري اولدوغو سؤيلهنير.
-قيزي
اؤز خوشونا قويسان، يا آشيغا گئدهر يا زيرناچييا: قادين عاغلي و جينسهللييي هر آلاندا آشاغيلانميش
و دئنهتلهنميشدير. بورادا دا قيزلار عاغيلسيز و اركهكلهر طرهفيندهن يؤنلهنديرمه
و دئنهتلهنمهيه مؤحتاج كيمسهلهر اولاراق گؤستهريلير.
-قيزيني دؤيمهيهن
ديزيني دؤيهر: بورادا قيزلارين
اؤز اوس (عاغيل) و آنلاقلاري (ايدراكلاري) اولماديغي، اركهكلهري طرهفيندهن
يؤنهلديليپ دئنهتلهنمهلي اولدوقلاري، آيريجا اولارا قارشي شيددهت قوللانيلماسي
گرهكدييي دوشونجهسي يئرلهشديريلير.
-قيزيوي ايته ده
وئرسهن آلداديپسان: بورادا قيز
اوشاغين دهيهرسيز اولدوغو و بير آن اؤنجه اوندان قورتولماسي گرهكدييي سؤيلهنير.
قيز ايتله عئيني جرگهيه يئرلهشديريلهرهك حئيوانلاشديريلير.
-قارينين زولفو آغ
اولار، اورهيي قارا: قاري كليمهسينده
بير چئشيت قاباليق و گؤبودلوق واردير. بورادا آيريجا داها دئنهييملي اولان ياشلي
(قاريلارين)، دول وس. قادينلارين اركهكلهرين اونلاردان اومدوغو روللاري يئرينه
گتيرمهيهن، آرد نييهتلي و سالديرقان اولدوقلاري دوشونجهسي واردير.
-آروادا ديشيوي
سايديرما؛ ايت ايله آروادا ائعتيبار يوخدور: بورادا قادينين گووهنيلمهز اولدوغو سؤيلهنير و
حئيوان دوزئيينه دوشورولهرهك آشاغيلانير.
-آروات مالي، باش
توخماغي: بورادا ائكونوميك
آلانين قادينا عاييد اولماديغي، قادينين اؤزونه عاييد مالي اولسا بيله، بونون هئچ
بير يارار ساغلاماديشي و سادهجه باش آغريسي اولدوغو ايدديعا ائديلير.
-آغلارسا
آنام آغلار، قالاني يالان آغلار:
بو آتاآناسؤزو اركهكلهرين آغلاماسينين اولوملو قارشيلانماديغي بير توپلومدا
آغلامانين قادينلارا (آنالارا) ياراشديغيني سؤيلهمهسي آچيسيندان ماراقليدير.
جينسلهر آراسي
داها يانسيز (نؤتر) و قاپساييجي (اينكولوسيو) بير توركجهيه دوغرو
توركجهميزدهكي
جينسييهتچي آنلاتيملارين وارليغي، توپلومدا قادينين ايكينجيلييينه و اؤتهكيلهشمه
– اؤزگهلهشمهسي ايله سونوجلانير. دوغالين (البهتته) دورومو آبارتماغا دا گرهك
يوخدور. تورك ديلي و آزهربايجان كولتورو فارس ديلي و فارسيستان كولتورو ايله
قارشيلاشديريلاندا چوخ داها آز جينسييهتچي و جينسهل آچيدان داها آز آيريمچيدير.
آنجاق بو دا بير گرچهكدير كي آرتيق ديليميز قادين –اركهك آيريمچيليغيني يانسيدان
اؤيهلهر و جينسييهتچي آنلاييشين تورتولاريندان آرينيپ داها ايلهري بير دوزئي و
يئنيجيل اؤلچونه (مودئرن ايستانداردا) قاويشماليدير. چونكو ديليميز جينسييهتلهر
آراسي آيريمچيليق و اؤن يارقيلاردان قورتولدوقجا، خالقيميز دا اؤزگورلهشهجهكدير.
٢-آتاآناسؤزونده
قادينلاري كيچيمسهيهن، قادينلاري عاجيز، آشاغي، يئتهرسيز گؤستهرهن، هابئله
جينسييهتچي آنلاييشلا اوستون اؤزهلليكلهري اركهكلهره ايسناد ائدهن دئييملهري
قوللانماقدان قاچينيلماليدير. بو كيمي جينسييهتچي آنلاييشلي آتاآناسؤزلهري،
اورتالدان (مئدييادان)، اوخول پيتيكلهريندهن (درس كيتابلاريندان) آريتلانيپ
چيخارديلماليدير.
٣-تورك و آزهربايجانلي
يازارلار، قوشارلار، اورتال (مئدييا)، بوتون يايين و بلگهلهرده جينسهل آچيدان
يانسيز اولان توركجه كليمهلهري قوللانمالي.
٤-يايينلاردا تيپيك
قادين رول و اؤزهللييي دييه بير شئيه دهيينيلمهمهليدير (قادين كيمي دويقوسال،
كيشي كيمي سؤزونو توتان، آنا اورهيي، وفالي قادين، عيففهتلي آروات، ...)
٥-جينسييهتلهر
حاققيندا ايستئرئوتيپلهردهن، جينسلهري بللي روللارا سوخان دئييم و كليمهلهري
قوللانماقدان اوزاق دورولماليدير (اؤرنهيين بيليم آدامي، حايات قاديني، ائو
خانيمي)
٦-جينسلهر
آراسيندا آيريمچيليغي چاغريشديران سؤز و دئييملهري قوللانماقدان چكينمهليدير.
اؤرنهيين فضيلهت آنلاميدا اولان اردهم كليمهسي، ار كؤكوندهن ياپيلديغي اوچون،
هر ايكي جينسه ائشيت مسافهلي اولماييپ، بو اوزدهن ده جينسلهر آراسي يانسيز و
قاپساييجي بير كليمه دئييلدير.
٧-آنلاملاري
زامانلا دهييشهن، آيدين و دقيق اولمايان، هم اركهك و هم هر ايكي جينس اوچون
قوللانيلميش كليمهلهر يئرينه (كيشي، ار، آدام، ...) تك آنلاملي و كسين اولان كليمهلهر
(اركهك، قادين، ..) و جينسييهتسيز كليمهلهر (آدام يئرينه توركجه يالينيق)
قوللانيلماليدير.
٨-آدام، ار و بنزهرلهرينين
ايشلهديلدييي كليمهلهرده بونلارين يئرينه گرهكدييينده اينسان كليمهسيني
قوللانماليييق (بيليم آدامي يئرينه بيليم اينساني، ...)
٩-قاديني يوخ سايان
و گؤرمهزدهن گلهن كليمه و دئييملهر يئرينه، نؤتر اولان توركجه كليمهلهر
بولونمالي و يا دا يئنيدهن تؤرهديلمهليدير. اؤرنهيين آتايوردو يئرينه اسكي
توركجه و بير سيرا چاغداش لهجهلهرده وطهن آنلاميندا وار اولان يئرسو كليمهسي
ايشلهديلهبيلهر.
١٠-قادين و اركهك
ايله ايلگيلي ايكيليكلهر سونان آنلاتيملار قوللانيلماماليدير. اؤرنهيين هر بير
جينسييهتين ياشلانماسي اوچون آيري بيرهر مصدهرين وارليغي (قوجالماق، قاريماق)،
يا دا ايلك باشدا اركهكلهره اؤزگو اولان قوجالماق`ين بوگون هر ايكي جينس اوچون
قوللانيلماسي سورونلودور. بو ايكي يؤنتهمين يئرينه، جينسلهر آراسي يانسيز اولان
ياشلانماق مصدهريني قوللانماق اويقوندور.
١١-توركجهده گنهل
بير ايلكه اولاراق كليمهلهرين جينسييهتي اولماديغيندان حرهكهتله، اريل و يا
ديشيل (موذهككهر و يا مواننهث) عرهبجه يا دا آوروپا كؤكهنلي بير سؤزجويو
قوللانماق يئرينه، يانسيز اولان توركجه كليمهلهر ايشلهتمهليييك. اؤرنهيين
آكتور و آكتريس يئرينه يانسيز اولان توركجه اوينامان، موعهلليم و موعهلليمه
يئرينه يانسيز اولان توركجه اؤيرهتمهن، دوست و رفيقه يئرينه يانسيز اولان
آرخاداش، رققاص و رققاصه يئرينه يانسيز اولان بيييچي كليمهسيني قوللانماليييق.
توركجهلهشديرمه يؤنتهمييله قولايجا جينسييهتچيليكدهن اوزاق دورابيلهريكك.
١٢-جينسييهت
آيريمي اساسيندا ياپيلميش آلينتي فارسا كليمهلهرين يئرينه، جينسييهتسيز اولان
توركجه كليمهلهر ايشلهديلمهليدير. اؤرنهيين مردانه يئرينه ايگيتجه، آلپجا،
باهارديرجا؛ نامهرد يئرينه الچاق، جؤمهرد يئرينه سلهك، الي آچيق قوللانيلابيلهر.
١٣-آروات كليمهسيني
قوللانماقدان قورخمامالييق. بونو يانسيز بير كليمه اولاراق قوللانماغا
آليشماليييق. آروات`ي كيشينين قارشيتي اولاراق گؤرمهك، اونو يالنيز بير جينسهل
نسنه اولاراق گؤرمهمهميزه كؤمهك ائدهجهكدير.
١٤-باجي (و
فارسجاسي همشيره) كيمي معصوم گؤرونهن آلت كيمليكلهر، قادينا باخيشي ان اولومسوز
ائتگيلهيهن كيمليكلهردير. بونلاري بييولوژيك باجيميز اولمايان قادينلار
حاققيندا قوللانماماليييق. چونكو بونلار قاديني بير جينسهل نسنه، آيريجا
قورونماغا مؤحتاج، ضعيف يا دا اركهيه باغلي بير وارليق اولاراق تانيملاييرلار.
١٥-مسلهكلهرين
اؤنونه قادين كليمهسي گتيرمهك (قادين پيلوت)، ايلگيلي قادينين اركهيين ايشيني
گؤردويو و سئيرهك گؤرولهن بير دوروملا قارشي قارشييا اولدوغوموز ايزلهنيميني
يارادير و آيريجا قاديني ايكينجيلييه ايتهلهيير.
١٦-آروات آلماق،
اره وئرمهك كيمي قادينلاري ساتين آلينان نسنه اولاراق گؤستهرهن دئييملهرين
يئرينه يانيسيز دئييملهر اؤرنهيين سيراسييلا ائولهنمهك و ائوهرمهك
قوللانيلابيلهر.
گرچهيه هو!
توركجهميزده قادين و اركهك آيريمچيليغي ايله
جينسييهتچيليك- سؤزلوك
آبارتماقAbartmaq : اغراق كردن
آتااركيلAtaerkil : پدرسالار
آچيAçı : زاويه
آديلAdıl : ضمير
آراجArac : وسيله
آراجيليقAracılıq : وساطت
آراليقسيزAralıqsız
: بدون انقطاع، پيوسته
آرخاداشArxadaş : دوست، رفيقه
آردArd : پشت
آريتلانماقArıtlanmaq
: پاكسازي شدن
آرينماArınma : خلوص
آشاغيلاماقAşağılamaq
: تحقير كردن
آشيريAşırı : افراطي
آلانAlan : عرصه
آلقيشلاماقAlqışlamaq
: تحسين كردن
آلقيلاييشAlqılayış
: ادراك
آليشماقAlışmaq : عادت كردن
آلينتيAlıntı : اقتباس
آماجAmac : هدف
آنجاقAncaq : اما
آنلاتيلماقAnlatılmaq
: افاده شدن
آنلاتيمAnlatım : افاده
آنلاقAnlaq : ادراك
آنلامAnlam : معني
آنلامليAnlamlı : معنيدار
آنلاييشAnlayış : ذهنيت
آيريجاAyrıca : جداگانه
آيريمAyrım : جدائي، افتراق
آيريمچيليقAyrımçılıq
: تبعيض
آيرينتيAyrıntı : جزئيات
اريلEril : مذكر
اكEk : علاوه
اكسيكEksik : كم
اكينجEkinc : فرهنگ
الي آچيقEli açıq : سخي، جوانمرد
اؤتهكÖtek : تاريخ
اؤتهكيلهشديرمهكÖtekileşdirmek
: غير خودي كردن
اوجالتماقUcaltmaq :
ارج گذاشتن، متعالي دانستن
اوخولOxul : مدرسه
اورتاچاغOrtaçağ : قرون وسطي
اورتاقلاشاOrtaqlaşa
: با مشاركت هم
اورتالOrtal : رسانه
اورونÜrün : محصول
اؤزگوÖzgü : خاص
اؤزگورلهشمهكÖzgürleşmek
: آزاد شدن
اؤزهلليكÖzellik : خصوصيت
اوسUs : عقل، هوش
اوستونÜstün : برتر
اوغراماقUğramaq : مواجه شدن
اوغوشOğuş : خانواده، عائله
اؤلچوÖlçü : اندازه
اؤلچونÖlçün : استاندارد
اولقوOlqu : پديده
اولوشومOluşum : تشكل
اولومسوزOlumsuz : منفي
اولوملوOlumlu : مثبت
اولونتوOluntu : پديده
اؤن يارقيÖnyarqı : پيش داوري
اؤنهمسهمهكÖnemsemek
: مهم شمردن، اهميت دادن
اؤيرهتمهنÖyretmen
: معلم
اويساOysa : در حاليكه
اويقونUyqun : متناسب
اويماقOymaq : طايفه
اويماقUymaq : متابعت كردن
اؤيمهكÖymek : تقدير كردن، مدح كردن
اوينامOynam : رل، نقش
اوينامانOynaman : هنرپيشه
اؤيهÖye : عنصر
ائتگيلهشيمÉtgileşim
: تاثير متقابل
ايچهرمهكİçermek :
محتوي بودن
ائديلگهنÉdilgen : مفعول
ايزلهنيمİzlenim : حس، تصور
ائشÉş : همسر
ايشلهكİşlek : رايج، مورد استفاده
ائشهلÉşel : جنسي
ائشئيÉşéy : جنسيت
ائشيتÉşit : مساوي، برابر
ائشئيچيÉşéyçi : سكسيست
ايكينجيلİkincil : فرعي
ايگيتİgit : دلاور، قهرمان
ايلكهİlke : اصل
ايلكينİlkin : نخستين، اوليه
ايلگيليİlgili : مربوطه
ايلهريİleri : جلو، پيش
ايليشكيİlişki : رابطه
اينجهلهنمهكİncelenmek
: بررسي كردن
ائيلهمÉylem : عمل
ائيلهنمهكÉylenmek
: تفريح كردن
باخيمBaxım : نگاه
باسقيBasqı : تضييق، فشار
باغBağ : پيوند، ربط
باهاديرBahadır : قهرمان، پهلوان
بايريBayrı : باستان
بلگهBelge : مدرك، سند
بلليBelli : معين
بليرتمهكBelirtmek
: معين كردن
بوتهمBütem : دين
بؤگوشلوBögüşlü : حكمت دار
بولونماقBulunmaq : قرار داشتن
بويBoy : عشيره
بويوتBoyut : بعد
بئجهريكليBécerikli
: سررشته دار، بافراست
بيچيمBiçim : فرم
بيچيملهنمهكBiçimlenmek
: فرم گرفتن
بيييچيBiyiçi : رقاص، رقاصه
پيتيكPitik : كتاب
تابلاماقTablamaq : راضي كردن
تانيمTanım : تعريف
تانيملاماقTanımlamaq
: تعريف كردن
تكهلTekel : انحصار
تكيلTekil : منفرد
توپارلاماقToparlamaq
: جمع آوري كردن
توپلومToplum : جامعه
توتوچوTutucu : محافظه كار
تؤرهتمهكTöretmek
: ايجاد كردن
تؤزلوTözlü : راديكال
توغراليTuğralı : رسمي
جرگهCerge : رديف
چاغداشÇaödaş : معاصر
چاغريشيمÇağrışım : معني ضمني
چكينمهكÇekinmek : اجتناب كردن
چئشيتÇéşit : نوع
چئويريÇéviri : ترجمه
داغيليمDağılım : تقسيم، پراكنش
داورانيشDavranış : رفتار
دريمDerim : اصطلاح
دنليDenli : به آن درجه
دهيهرلهنديرمهكDeyerlendirmek
: ارزيابي كردن
دهييش توخوشDeyiş
toxuş : بده بستان
دهييشگهDeyişge : واريانت
دهيينمهكDeyinmek
: اشاره كردن
دورومDurum : وضعيت
دوزهنDüzen : سيستم، نظم
دوزئيDüzéy : سطح
دوشونگهDüşünge : ايدئولوژي
دوغالينDoğalın : البته، طبيعتا
دوغرولتوDoğrultu : راستا، استقامت
دؤنهمDönem : دوره، عهد
دويارليليقDuyarlılıq
: حساسيت
دويقوسالDuyqusal : احساساتي
دويوروجوDoyurucu : تطمين كننده
ديشDış : خارج
ديشيDişi : مونث
ديشيلDişil : مونث
دئگيDégi : سخن
ديل بيلگيسيDil
bilgisi : دستور زبان
ديلدهكDildek : استدلال
ديلدهمDildem : منطق
ديلسهلDilsel : زباني
دئنهتلهمهDénetleme
: كنترل
دئييمDéyim : اصطلاح
ساغلاماقSağlamaq : تامين كردن
سالديرقانSaldırqan
: متهاجم
سانكيSankı : تو گوئي
سانيلماقSanılmaq : گمان شدن
سوبايSubay : مجرد
سورهجSürec : روند
سورهكليSürekli : متماديا، پيوسته
سورونلوSorunlu : مساله دار
سونماقSunmaq : تقديم كردن، عرضه نمودن
سونوجلانماقSonuclanmaq
: منتهي شدن
سوي آدSoyad : نام خانوادگي
سؤيوشSöyüş : فحش
سئچيمSéçim : انتخاب
سيليكSilik : غيرمهم، غيربرجسته
سلهكSelek : سخاوتمند
سئيرهكSéyrek : نادر، به ندرت
قاباQaba : خشن
قاپساييجيQapsayıcı
: شامل
قاتقيQatqı : سهم
قاتيQatı : سرسخت
قاچينيليرQaçınılır
: آنچه از آن اجتناب مي شود
قارشيتQarşıt : ضد، مقابل
قارشيليقQarşılıq : معادل
قارشيليقليQarşılıqlı
: متقابل
قارشينQarşın : علي رغم
قانيتQanıt : ثبوت
قانيتلاماقQanıtlamaq
: اثبات كردن
قاورامQavram : مفهوم
قاويشماقQavışmaq : واصل شدن
قوشارQoşar : شاعر
قوللانماقQullanmaq
: به خدمت در آوردن
قونوQonu : موضوع
قونوشماQonuşma : گفتگو
قونومQonum : موقعيت
كسينليكلهKesinlikle
: قطعيا
كؤتوKötü : بد
كؤكدهن بوتهمچيKökden
bütemçi : بنيادگرا
كؤكلوKöklü : ريشه دار
كؤكهنKöken : ريشه
كيتلهKitle : توده
كيچيمسهمهكKiçimsemek
: تحقير كردن
كيمليكKimlik : هويت
گرچهكلهشمهكGerçekleşmek
: متحقق شدن
گرچهكليكGerçeklik
: واقعيت
گرهكسيزGereksiz : غيرضروري
گرهكليGerekli : لازم
گلهنهكGelenek : سنت
گنهلدهGenelde : عموما
گؤبودGobud : خشن، بي كيفيت
گوجونGücün : مجبوري، تحميلي
گؤركسؤزGörksöz : ادبيات
گؤركولGörkül : ادبي
گؤرهوGörev : وظيفه
گؤرونمهزGörünmez :
نامرئي
گؤرونوشGörünüş : ظاهر
گؤزلهملهنمهكGözlemlenmek
: مشاهده شدن
گونلوكGünlük : روزمره
گؤودهGövde : بدن
گووهنمهكGüvenmek
: اعتماد كردن
ماراقليMaraqlı : جالب
ندهنNeden : علت
نسنهNesne : شئي، چيز
وارساييمVarsayım : فرض
وورقوVurqu : تاكيد
ياپيلانديرماقYapılandırmaq
: برپاساختن، سازماندهي كردن
يارارYarar : فايده
ياراشماقYaraşmaq : برازنده بودن
يازارyazar : نويسنده
يازقاYazqa : مقاله
ياساYasa : قانون
يالينيقYalınıq : انسان، بشر
يانسيتماقYansıtmaq
: منعكس كردن
يانسيرYansız : خنثي، بي طرف
يانسيماYansıma : انعكاس
يايينYayın : نشر
يوكلهمهكyüklemek
: بار كردن
يؤنYön : جهت
يؤنتهمYöntem : روش
يؤنهتگيYönetgi : سياست
يؤنهتگيلYönetgil :
سياسي
يؤنهتيمYönetim : مديريت
يئتهرليYéterli : كافي
يئرسوYérsu : وطن
يئنيجيلyénicil : مدرن
يئيلهمهكyéylemek
: ترجيح دادن
يييهYiye : صاحب