جنبش آذربايجان و جنبش زنان تفكيك ناپذيرند
آيلين دورنما
اساس و ريشه تمام تسلطهاي نژادي و طبقاتي، همان تسلط عميق و عالمگير مرد بر زن است. اين قانون تاريخي و قهري در تمام اعصار و در همه تمدنها محقق شده است. در طول قرون وسطي رژيمهايي حاكم بودند كه مثل رژيمهاي بعد از اين دوران در به بند كشيدن زنان حداكثر تلاش خود را كرده اند. عجيب اين است كه هنوز هم قانون روم كه به موجب آن مالكيت خصوصي از اعتبار و احترام خاصي برخوردار بود، در دانشگاههاي حقوق و علوم اقتصادي فرانسه تدريس مي شود و عامل اصلي تشكيل دهنده نظام ويژه عقلايي، قانونگذاري و اصول اساسي همه رژيمهاي مالكيت طلب و استيلاطلب مي باشد. مجموعه قوانين ناپلئون كه در اوايل قرن 19 تدوين شد، دقيقاً از قانون روم ملهم است. وي رابطه بين مفهوم مالكيت روم و مفهوم سرمايه داري ازدواج و خانواده را كه شخصاً به شوراي دولتي ديكته كرده بود به خوبي درك مي كرد. فصول مجموعه قوانين اجتماعي ديكته شده به وسيله ناپلئون انقياد و فرمانبرداري كامل زن را در خود نهفته دارد. جهان داراي نظامي است كه توسط مرد خلق شده است. همه نظامهاي مربوط به مالكيت زمين و گله داري، برده داري، ثروتمندي و فرمانروايي مخلوق مرد است. در منطق نظام مردسالاري كه بوسيله مردان و براي مردان خلق شده و توسط آنان كوركورانه گسترش يافته است، همه چيز در جهان مفهوم شيئي را دارد و بايد دستكاري شود. جنبشهاي مقاومت و آزادي بخش ملي- قومي، زنان و... اگر داراي نظام انساني واقعي نباشند، افراد خود را بي جهت قرباني مي كنند و در اين راه انرژي بيهوده اي صرف مي كنند. اگر جلوي اين نقيصه گرفته نشود آينده ما با خطر نابودي و فنا مواجه خواهد شد، چون تمام ايدئولوژيهاي توجيهي انحصاري مردان تحت عنوان " سازمان منطقي و عقلي " كه هدفش بي شخصيت كردن نصف جمعيت جهان است و قانوني جلوه دادن رقابتها و دشمنيها كه شكل ديگر خشونت دوآليسم با چهره هاي مختلف غالب و مغلوب مي باشند، منجر به تمدن مشابه و نزديك به تمدن معاصر خواهند شد. حال كه نظام مردسالاري برقرار شده و از قرنها پيش اينچنين مي باشد، اعتراض زنان را نمي توان مطالبه ساده حق سياسي يا اجتماعي دانست كه به موجب آن وضعيت اجتماعي زنان تغيير كند، بلكه اين جنبش خواستار دگرگوني اساسي مجموعه روابط اجتماعي مي باشد. در اينجا ديگر مطالبه حقوق انكار ناپذير سياسي و اجتماعي و برابري زنان مطرح نيست، زيرا اگر خواسته ها فقط و در همين حد محدود گردند به برابري داخلي يك نظام سلطه گر ختم مي شوند. نظامي كه سنگهاي زيربنايش را مردان گذاشته اند. جنبش زنان خواهان دگرگوني همين زيربناهاست. مطالبه حق برابري فقط يك مرحله لازم و اجتناب ناپذير مي باشد." ماريا دولوردس پينتا زيلگو " نشان مي دهد كه در موج اصلي جنبش زنان، تقاضاي ايجاد " انقلاب بنيادي " نهفته است. او مي گويد: زنان تمام اشكال سلطه گري را از نو مورد بررسي قرار مي دهند و به همين دليل پتانسيل انقلابي جنبشي آنان نامحدود و لايتناهي مي باشد. جامعه اي كه بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد، جامعه فلان كشور و يا فلان رژيم نيست. جامعه اي است كه در آن يك برده ملي نمي تواند براي خود سرنوشت جديدي ترسيم كند. جنبشهاي زنان هميشه با خواسته ها و شعارهاي صلح طلبي حقوق كودك پايان خشونت و جنگ و... همراه بوده است. به عبارت ديگر آنان تنها حقوق به يغما رفته خود از سوي مردان را مطالبه نمي كنند، زيرا اعتقاد دارند ظلم و بي عدالتي در هر جاي دنيا و به هر نحوي كه باشد مورد نكوهش است و براي داشتن دنيايي بهتر و برابر براي همه انسانها بايد بر عليه نظام مردسالاري شوريد كه هزاران سال قتل،جنايت، خونريزي و بي عدالتي را در جهان رواج داده است.
مسئله ملتهای ( اقوام ) تحت سلطه از چارچوب اين نظام مردسالار بعضاً شوونيسم و نژادپرست خارج نيست. نژادپرستي و تلاش براي يكرنگ كردن تمام فرهنگها شكل محدود اين تمدن بشري است. نژادپرستان انسانها را بر اساس رنگ پوست يا زبان تقسيم بندي كرده و گروهي از آنها را جزو حيوانات و پايين تر از انسان به حساب مي آورند. مفهوم يك "ملت برتر" كه ثمره برتري خون است، براي وحدت تمام انسانهايي كه در چارچوب آن نظام زندگي مي كنند مهلك است. اولين و فوري ترين نتايج اين ايدئولوژي آن است كه رشد معدودي از افراد موجب عقب ماندگي تمام مردم جامعه مي شود. ظلمي كه بر ملل ايراني علي الخصوص تركها وارد شده و مي شود. زنان منسوب به قوميتهاي كشور ايران ظلمي دو چندان را از اين نظام مردسالار سرمايه داري كه مردان را مالك خصوصي زنان، همچون اشيايي مي داند دريافت كرده و مي كنند. ظلمي به خاطر زن بودن وظلمي به خاطر " فارس نبودنشان"! ادبيات پان آريانيستي ما به طرز بارزي مردسالارانه است و در طول هشتاد سال گذشته تاريخ پان آرياييسم، شاهد يك زن شوونيستي كه برعليه حقوق اقوام و ملل ايراني قلم فرسايي كرده يا طرح تئوري نموده باشد نيستيم. آفت نظام مردسالار و فرهنگ غني انساني! آن دامن جوامع متمدن تركها را نيز به خاطر تعامل با اين فرهنگها گرفته است. اگر زنان در زمان حكومتهاي ترك سلجوقيان خوارزمشاهيان مغولان و... موقعيت بسيار ممتازي نسبت به حكومتهاي ديگر كشور ايران داشته اند و حتي در دوره مغولان بارها و بارها به حكومت و پادشاهي رسيده اند، در حال حاضر آيا اين ارزش و احترام به زن كه زاييده فرهنگ متمدن و غني تركها بود هنوز هم وجود دارد؟ زنان ايران چند درصد مديران رده بالاي كشور را تشكيل مي دهند؟ حقوق خانواده در چه حالي است؟ ارزش و اعتبار زن چقدر نزول كرده است؟ آيا غير از اين است كه در حال حاضر استثمار قديم تبديل به استثمار نوشده است؟
جنبش زنان ايران براي كسب برابري در حقوق اگرچه دير آغاز شد اما به شيوه اي مدرن و غيرمتمركز آغاز شد. خصوصيات جنبشها مثل هر نيروي دگرگون كننده اي كه دگرگون مي شود و دگرگوني ايجاد مي كند دائماً متغير است. يعني اگر ما مؤلفه هايي براي جنبشهاي قرن 19 زنان داريم، بي معناست كه همانها را براي جنبشهاي قرن 20 داشته باشيم. يا اگر مؤلفه هايي را براي مبارزه عليه استبداد فرهنگي و شوونيسم در شكل گيري حزب دموكرات آذربايجان ( كه ذاتاً مبارزه روشنفكران است ) داريم، بي معناست كه همانها را عيناً براي حركت ملي ? آزاديخواهي آذربايجان براي عصر حاضر داشته باشيم. جنبشهاي كلاسيك اصولاً تحت رهبري يك حزب، يك ايدئولوژي يا يك سازمان بوجود آمده و سازماندهي مي شوند. مبارزه رهبران و روشنفكران حزب دموكرات براي احقاق حقوق ملت آذربايجان، مبارزه كلاسيك بود. نيز اولين مبارزات زنان در فرانسه، انگليس، آمريكا و... براي كسب برابري در دستمزدها، اصلاح قوانين خانواده و آزاديخواهي تحت رهبري زنان روشنفكر جامعه آغاز و سپس كل جامعه را به واكنش وامي داشت. از دو دهه پيش تا كنون جنبش زنان تغيير كرده است. اما هيچ وقت نبوده است كه هيچ تئوري براي حركت وجود نداشته باشد. مبارزه زنان همچون مبارزه روشنفكران ترك براي احقاق حقوق تركها و حل مسئله ملي بدون تكيه به رهبر و سردمدار و يا نيروي حزبي خاص آغاز شد. زنان ترك با شركت در فعاليتهاي اجتماعي و مدني نظير انجمنها و سازمانهاي غير دولتي نشان دادند به اعتماد به نفسي كه تاريخ مردانه از آنان گرفته بود، دوباره دست يافته اند. اما اساساً هر جنبشي براي مؤفقيت نيازمند تعامل و ارتباط با جنبشهاي ديگر است. اگر جنبش روشنفكري زنان آذربايجان براي احقاق حقوق انساني و رفع تبعيضهاي جنسيتي به جايي نمي رسد يا بسيار كند پيش مي رود، اساسي ترين علتش عدم مشاركت مردان روشنفكر است كه به سبب قرار گرفتن در نظام مردسالار شوونيست، جنبه شوونيستي آن را مورد مطالعه و در نتيجه مورد حمله قرار داده اند اما جنبه مرد سالاري آن را نه! و اصلاً فكر نكرده اند كه مسئله زنان به عنوان مسئله انساني و تضعيف حقوق انساني و در نتيجه به هدر رفتن انرژي نيمي از جمعيت جامعه دليل اساسي عدم مشاركت يا پايين بودن سطح مشاركت زنان در فعاليت عليه شوونيسم فرهنگي است. زن آذربايجان حتي از نوع روشنفكر آن خواه، ناخواه از تبعيضهاي جنسيتي جامعه در عذاب است و به عنوان اولويت مبارزه خود به آن مي انديشد. خواه اين مبارزه در داخل خانواده باشد، خواه بر عليه ارتباطات نادرست مردان، حتي در اجتماعات روشنفكري، به هر حال مقداري از انرژي آنان در اين راه صرف مي شود كه اجتناب ناپذير و ضروري نيز مي باشد. چرا كه قبل از طرح شعارهاي مدرن ملي بايد در روابطمان با زنان مطالعه و تجديد نظر داشته باشيم. در واقع مسئله زن و مسئله ملي عليرغم استقلال نسبي از هم داراي لبه هاي مشترك فراواني هستند. پافشاري روي نقاط مشترك جنبشهاي اجتماعي همچون جنبش زنان، جوانان، جنبش ملي( قومي )، جنبش دموكراسي خواهي و تاكيد بر مجموعه اين مطالبات مشترك دموكراتيك يكي از وظايف اصلي روشنفكران و فعالان فرهنگي جامعه است. حركت روي لبه هاي مشترك علاوه بر عدم اتلاف انرژي دستيابي به مؤفقيت در هر يك از اين فازها را تسريع خواهد كرد. بسياري از فعالين حقوق اقوام تا كنون كمتر به ارتباط متقابل و وجوه مشترك مابين مسئله زن و مسئله ملي و همچنين ارتباط اين دو مسئله پرداخته اند. آنان مدافعه از حقوق زن را بر عهده خود زنان، مدافعه از مسئله ملي را برعهده هر دو ( زن و مرد ) نهاده اند. همچنانكه مدافعين دموكراسي و آزادي بيان، مسئله زنان را بر عهده خود زنان و مسئله اقوام را بر عهده خود اقوام و ملل گذاشته اند. حتي بعضاً نيز با بدبيني و تمسخر به حركتهاي فمنيستي و ملي نظر افكنده اند و در موارد بسياري در مقابل اين جنبشها ايستاده اند. اينگونه عمل كردن چندان هم بعيد نيست. چون بسياري از روشنفكران ما بينش سياسي درستي ندارند. اين هم برمي گردد به عدم مطالعه و داشتن اطلاعات ناكافي از شرايط سياسي جامعه، تجربه سياسي اندك و بعضاً تك بعدي نگري به مسائل.
رفع تبعيضهاي جنسيتي، موجب مشاركت هر چه بيشتر زنان در حوزه هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي خواهد شد. در ايده آل ترين حالت، زنان به عنوان شهروندي با حقوق برابر با مردان در كنار آنان قرار خواهند گرفت و براي احقاق حقوق ملي و حل مسائل ملي در كنار مردان تلاش خواهند كرد. در واقع مشاركت زنان در جنبشهاي ملي زماني نمود بارز و اثرگذار خواهد داشت كه آنان اطمينان داشته باشند كه حل مسئله ملي ( في المثل در قالب فدراليسم ) منجر به استقرار سلطه مردان در چارچوب جديدي نخواهد شد.
منبع و مآخذ:
- زنان چگونه به قدرت مي رسند رژه گارودي ترجمه دكتر امان الله ترجمان اسفند ماه 78 انتشارات پرشكوه
- مقاله زنان در دوره حاكميت تركان ميرهدايت حصاري ماهنامه ديلماج شماره 6
- مقاله روز جهاني زن و روز جهاني زبان مادري عليرضا صرافي ماهنامه ديلماج شماره 6
- مصاحبه با خانم مريم خراساني پريسا نصر آبادي ماهنامه مستقل دانشگاه و مردم شماره 27 ويژه نامه 8 مارس
- زن ايراني و نظريه هاي فمنيستي مريم خراساني نشريه نامه شماره 3
كشته شدن دو دختر، در اورميه آزربايجان پاسخ بررهاي ناميدن ديگران
۰۳ بهمن ۱۳۸۴
پخش مجموعه طنز «شبهاي برره»، موجب كشته شدن دو دختر و زخمي شدن پسر يك خانواده روستايي در شهرستان اروميه شد.
هفته گذشته، پس از آنكه چند نفر از دانشآموزان مدرسه روستاي «بالانج» اروميه با تقليد از اين سريال، همكلاسيهاي خود را دست انداخته و آنها را بررهاي خطاب كردند، يكي از اين دانشآموزان در مراجعه به منزل، موضوع را با پدر خود در ميان گذاشته و وي نيز با اسلحه ژ ـ 3 به منزل يكي از دانش آموزان مراجعه و افراد خانواده را به رگبار گلوله بست كه در جريان اين حادثه، دو دختر خانواده كشته و پسر خانواده نيز مجروح گرديد. قاتل پس از ارتكاب جرم، خود را به مامورين انتظامي معرفي كرده است.
منبع:بازتاب
در اين نوشته به خطا از مليت ترك با نام آذري ياد شده است. كه ميبايست تصحيح شود.
بو يازيدا تورك خالقي آذري دييه آدلانديريليبدير. بو يانليشليق دوزه لديلمه ليدير.
كانون زنان ايراني/ آذري بؤلومو:
و بئلهليكله آذري بؤلومو ايشه باشلايير... (۲۹ دي ۱۳۸۴)
بلكه يازماغي يئرسيز اولا، آمما اوولجه يازمالييام كي ايران ديللر و قوومييتلر توپلوسودور. بيزيم اؤلكهده موختليف ديللرده دانيشان و موختليف قوومييتلره صاحيب اولان اينسانلار بير بيرييله ياشاييب، ياشاماليديرلار. هر تووسعه تاپماميش اؤلكه كيمي ايراندا دا قادينلارا موتعلليق اولان مسالهلر و چتينليكلر درين و اورك يانديريجيدير. بو ايلين ارديبهشت آييندا يولا دوشه ن "كانون زنان ايراني" سايتي، قادينلارين حوقوقوندان يازيب، اونو مودافيعه ائتمك و بوتون ايران قادينلارينين چاليشما و مسالهلريندن ايططيلاع وئرمك هدفييله ايشه باشلاييب. بو سايت مملكتيميزين لاپ اوزاق يئرلرينه ده تفاووتسوز قالماييب، شه هه رلر و منطقهلرين هاميسيني اؤز خبر چترينين آلتينا توتماق ايستهييب و بونا دوزگون شاهيد سايتيميزين آرشيويدير.
بير نئچه گون بوندان قاباق سايتين باشيازاري، "ژيلا بنييعقوب" منله دانيشيب و آذربايجان اوچون آذري بؤلومونون آچماقيني پيشنهاد وئردي. من بير آذربايجانلي روزنامهچي كيمي بو فيكرين عملي چتينليكلريني نظره آلاراق ترديدده قالديم؛ نييه كي بيزيم ديلداشلاريميز ايجتيماعي، ايقتيصادي، سيياسي و عئلمي مووضوعلاردا آذريجه يازيب اوخوماييبلار و بئله يازيلارين دا ايراندا نه ووجودو وار و نه لوزومو حيسس اولونور. بو مووضوعلارا علاقهسي اولانلار فارسجا يا آيري ديللرده موطاليعه ائلهييبلر و آذربايجان ديلينده يازيب اوخويانلار عومومن كيلاسيك ادبييات، فولكلور و قوومي مووضوعلارا علاقهسي اولانلاردان تشكيل تاپيب. بيزيم ديلده تووليد اولان اثرلر سطح باخيميندان ائله آشاغي سطحلري وار كي آذربايجانلي اوخوجولارين سطحيندن چوخ آشاغي حئساب اولونور و بو آذربايجان ديلينه توججوه گؤرسهدن نشرييهلرين چوخ آز ساتيلماسينا اهمييتلي بير دليلدير... .
هر حالدا منيم ترديدلريم باش يازارا اهمييتلي دئييلدي؛ نييه كي اونون ايستهدييي صيرف بو بؤلومون اولماسي و بو ايشدن هدفي سايتين مئهريبانليغي آرتيرماق و آذربايجانلي موخاطيبله آرتيقراق صميمييت ياراتماقايدي... . آذري يازيلارين آز يا چوخ اولماسي، طرفدارلي يا طرفدارسيز و علاقه ياراديب يا علاقه ياراتماماقليغي، و بو كيمي دغدغهلر اونا موهيم اولماييب، صيرف بو بؤلومون اولماسيني ايستهييردي. بئله محببتلي چتر و اينسانسئوه ر پيشنهاددان باش قاچيرتماق اولمازدي و من ده باش قاچيرتماديم...
بو بؤلومون داوامي آنجاق آذري يازارلارين ياخشي يازيلارينا باغليدير. ايسته ر سه ز قالا، يازي گؤندهرين، ايستهمزسه ز ده كي هئچ... . هلهليك بو قده ر.
azari.irwomen@gmail.com
باجیم ریحانه پورغنی یه سونولور؛
دنیز قیزی!
دالغالار پیلله پیلله
دنیز قیزی چیرمانیر
ساچلارین اوزادارکن
قایالاردا دیرمانیر
گوجو چاتمیر قایایا
قاییدیر او دنیزه
دولانیر ساحیللری
ایزله ییر ایزدن ایزه
گونش باتیبدیر اوردا
دالغالارین بئلینده
ساچیلیبدیر یاناغی
دنیز قیزینین تئلینده
دنیز قیزی اویاقدیر
سیخیر گونشین جانین
او گونشی سومورور
ایچیر قیزارمیش قانین!
شئعرلرین قایناغی:
http://duoman.persianblog.com
بيانيه جمعيت اسلامي دانشجويان دانشگاه زنجان
در اعتراض به اعمال غيرقانوني وزارت اطلاعات در خصوص ارعاب و تهديد خانم ريحانه پور غني و خانواده وي
اززمان انقلاب مشروطه به اين سو "حكومت قانون"يكي از خواسته هاي ملل ساكن ايران بوده است.اما ظاهرا حاكمان ديكتاتور وخود كامه از آن زمان تا بحال در برهه هاي گوناگون هيچ توجهي به خواست مردم نداشته اند آنها قانون راآنگونه تفسير مي كنند كه خود مي خواهندومنافعشان ايجاب ميكند
دانشجويان آگاه
ملت غيور آذربايجان
از چندي پيش نهادهاي امنيتي حكومت ودر راس آنها وزارت اطلاعات در چندين مورد اقدام به احضار تلفني وتهديد وارعاب تعدادي از دانشجويان هويت طلب ترك دانشگاه زنجان وعموما اعضاي اين تشكل كرده است.اين فشارهاي فراقانوني وزارت اطلاعات كه با مقاومت اين دانشجويان مواجه گرديده است ،باعث گشته تا اين نهادها پا را از حدود اختيارات قانوني خود فراتر گذاشته ومزاحم عائله وخانواده اين دانشجويان براي منع آنها از فعاليت دانشجويي شوند واقدام به تهديد خانواده ها با دروغهاي رنگيني همچون زندان طويل المدت و... (در صورت ادامه فعاليتهاي هويت طلبانه در حيطه قانون)نمايد.ماموران اين اداره كه نتوانسته اند با سياست ارعاب وتهديد،دانشجويان عدالت طلب وآزاديخواه وهويت طلب آذربايجانيرا در راهي كه پيش رو گرفته اند به عقب براند،اكنون به فكر تهديد عائله دانشجويان اخضار دانشجويان به همراه پدر يا مادرشان افتاده است
بر همه عيان است كه اگر ما دانشجو را به عنوان صاحب فكر وانديشه قبول داريم واگر دانشجو متفكر است پس هر نهاد مسئولي بايد تبعات اين انديشيدن دانشجو را بپذيرد وچگونه است كه مسئولي مي گويد:"خدا بشكند دست كسي را كه نمي خواهد دانشجوي ما سياسي باشد"اما درست در همان هنگام نهاد امنيتي زيرنظر اودانشجوي متفكر ودگر انديش را از انديشيدن منع ميكند.حال آنكه طبق قانون تمام فعالين دانشجويي فقط در حيطه دانشگاه فقط ملزمند كه به مسئولين دانشگاه پاسخگو باشند ونه نهاد لا غير ودخالت هر نهادي دردانشگاه، با هر اسم و عنواني كه مي خواهد باشد غير قانوني است اكنون وزارت اطلاعات در عملي قبيح وغير قانوني وبا تهديد به دستگيري وبدون ارسال احضاريه براي خانم ريحانه پور غني عضو شوراي مركزي جمعيت اسلامي دانشجويان دانشگاه زنجان ومدير مسئول نشريه مستقل وتوقيف شدهقيزيل اوزن،ايشان را به همراه پدرش به اداره اطلاعات زنجان فراخوانده است
ما بر اين اعتقاديم كه اينگونه اعمال غير قانوني نه تنها خللي در عزم فرزندان آذربايجان در راهي كه پيش رو گرفته اند ايجاد نمي كند بلكه آنان را در مقابل سلاح تهديد و ارعاب نهادهاي امنيتي بيمه ميكند وباعث مي شودكه فرزندان آذربايجان با عزمي راسختر وايماني محكمتر راه خود را پي گيرند
ما اعضاي شوراي مركزي جمعيت اسلامي دانشجويان ضمن محكوم كردن اين سياست وعمل قبيخ وغير قانوني اداره اطلاعات زنجان(ايجاد مزاحمت براي خانواده دانشجو وارعاب وتهديد خانواده وي)وضمن حمايت قاطع خود از خانم ريحانه پورغني بر اين اعتقاديم كه تمام فعاليتهاي تشكل جمعيت اسلامي واعضاي آن درحيطه قانون بوده وآماده پاسخگويي به شبهات ايجاد شده،نزد مسئولين ذي صلاح در دانشگاه مي باشيم و خاطر نشان مي سازيم كه اگر اعضاي اين تشكل عملي خلاف قانون در محيط خارج از دانشگاه مرتكب شده اند لازم است كه با طي روند قانوني وارسال احضاريه براي متهم از طرف دادگاه،مراحل دادرسي صورت پذيرد وبدون طي اين روند وزارت اطلاعات يا هر نهاد امنيتي ديگر حق نداردمزاحم دانشجويان وخانواده آنها نگردد
شوراي مركزي جمعيت اسلامي دانشجويان
دانشگاه زنجان
احتمال دستگیری یک دانشجوی دختر آذربایجانی
تهدید خانواده ریحانه پورغنی به دستگیری فرزندشان
خانواده ریحانه پورغنی عضو شورای مرکزی جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان و مدیر مسئول نشریه دانشجویی توقیف شده قیزیل اوزه ن مورد تهدید اداره اطلاعات شهرستان زنجان قرار گرفت.
ریحانه پورغنی که از دیروز (۲۸ دیماه) تعطیلات پایان ترم خود در شهر سلملس را می گذراند به دوستان خود در جمعیت اسلامی اطلاع داده است روز چهارشنبه ۲۸/۱۰ /۸۴ اداره اطلاعات سلماس با پدرش از طریق تلفن تماس گرفته است.مامور امنیتی از پدر پورغنی خواسته است که صبح روز شنبه ۱/۱۱/۸۴ دخترش را به اداره اطلاعات زنجان تحویل دهد.مامور مذکور در ادامه آقای پورغنی را تهدید کرده است که اگر به خواسته ایشان عمل نکند دخترش توسط ماموران بازداشت و به زنجان فرستاده خواهد شد.
لازم به ذکر است خانم پورغنی در زمان امتحانات پایان ترم به صورت تلفنی به اطلاعات زنجان احضار شده بود.همچنین در آخرین روزهای امتحانات نیز مسئولین دانشگاه از او می خواهند که خودش را به دادستانی زنجان معرفی نماید اما پس از چند ساعت معطلی در طول روزهای ۲۵ ،۲۶ و ۲۷ دیماه در دفاتر امور فرهنگی و حراست دانشگاه هیچ احضاریه ای به او تسلیم نمی شود.